در فرهنگ ایرانی پیرمردی دارای ریش سفید انبوه و جامۀ دراز که در عید نوروز در خیابان ها گردش می کند و به کودکان شیرینی و اسباب بازی می دهد، نظیر بابانوئل، عمونوروز
در فرهنگ ایرانی پیرمردی دارای ریش سفید انبوه و جامۀ دراز که در عید نوروز در خیابان ها گردش می کند و به کودکان شیرینی و اسباب بازی می دهد، نظیر بابانوئل، عمونوروز
آنچه برای جشن نوروز فراهم کنند از خوراک و پوشاک و چیزهای دیگر از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو در پرده کشیدی ساز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی - ۲۰۳)
آنچه برای جشن نوروز فراهم کنند از خوراک و پوشاک و چیزهای دیگر از الحان سی گانۀ باربَد، برای مِثال چو در پرده کشیدی ساز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی - ۲۰۳)
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان، برای مثال چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان، برای مِثال چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
بادی که بموسم نوروز وزد، مقابل باد خزانی. رجوع به باد و باد بهاری شود: بقول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی حریر سبز درپوشند بستان و بیابانها. ناصرخسرو. تا توانم چو باد نوروزی نکنم دعوی کهن دوزی. نظامی. گه بود باد باد نوروزی به که پیشش چراغ نفروزی. نظامی
بادی که بموسم نوروز وزد، مقابل باد خزانی. رجوع به باد و باد بهاری شود: بقول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی حریر سبز درپوشند بستان و بیابانها. ناصرخسرو. تا توانم چو باد نوروزی نکنم دعوی کهن دوزی. نظامی. گه بود باد باد نوروزی به که پیشش چراغ نفروزی. نظامی
در اصطلاح کودکان پیری که به شب نوروز (شب اول سال) جامۀ نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر پاپانوئل و بن ام ژانویۀ اروپائیان، در اعیاد نوروز بازیگران به اشکال گوناگون در کوچه ها و بازارها با ساز و نقاره و رقاص می گشتند و بر در دکانهاایستاده و سنگ و ساز میزدند و میگفتند: بابانوروز صغیرم سالی یک روز فقیرم
در اصطلاح کودکان پیری که به شب نوروز (شب اول سال) جامۀ نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر پاپانوئل و بُن اُم ژانویۀ اروپائیان، در اعیاد نوروز بازیگران به اشکال گوناگون در کوچه ها و بازارها با ساز و نقاره و رقاص می گشتند و بر در دکانهاایستاده و سنگ و ساز میزدند و میگفتند: بابانوروز صغیرم سالی یک روز فقیرم
ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). ساز نوروزی، نام لحن دوم است از سی لحن باربد. (برهان) (رشیدی) (شعوری) (انجمن آرا) (آنندراج) : چو در پرده کشیدی ساز نوروز به نوروزی نشستی دولت آن روز. نظامی (خسرو و شیرین). رجوع به ساز شود
ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). ساز نوروزی، نام لحن دوم است از سی لحن باربد. (برهان) (رشیدی) (شعوری) (انجمن آرا) (آنندراج) : چو در پرده کشیدی ساز نوروز به نوروزی نشستی دولت آن روز. نظامی (خسرو و شیرین). رجوع به ساز شود
روز اول فروردین ماه که روز اول سال مردم ایران و اول بهار است. (ناظم الاطباء) : عید قدم مبارک نوروز مژده داد کامسال تازه از پی هم فتحها شود. خاقانی. رجوع به نوروز شود
روز اول فروردین ماه که روز اول سال مردم ایران و اول بهار است. (ناظم الاطباء) : عید قدم مبارک نوروز مژده داد کامسال تازه از پی هم فتحها شود. خاقانی. رجوع به نوروز شود
نام نوائی است از موسیقی. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (شمس اللغات) (انجمن آرا) (برهان جامع) : چو در پرده کشیدی ناز نوروز به نوروزی نشستی دولت آن روز. نظامی
نام نوائی است از موسیقی. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (شمس اللغات) (انجمن آرا) (برهان جامع) : چو در پرده کشیدی ناز نوروز به نوروزی نشستی دولت آن روز. نظامی