جدول جو
جدول جو

معنی باد نوروز - جستجوی لغت در جدول جو

باد نوروز
(دِ نَ / نُو)
بمعنی باد بهار است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
باد نوروز
((دِ نُ))
لحنی از موسیقی قدیم
تصویری از باد نوروز
تصویر باد نوروز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در فرهنگ ایرانی پیرمردی دارای ریش سفید انبوه و جامۀ دراز که در عید نوروز در خیابان ها گردش می کند و به کودکان شیرینی و اسباب بازی می دهد، نظیر بابانوئل، عمونوروز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عید نوروز
تصویر عید نوروز
روز اول فروردین که روز اول سال است و ایرانیان جشن می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساز نوروز
تصویر ساز نوروز
آنچه برای جشن نوروز فراهم کنند از خوراک و پوشاک و چیزهای دیگر
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو در پرده کشیدی ساز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی - ۲۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناز نوروز
تصویر ناز نوروز
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان، برای مثال چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
(دِ نَ / نُو)
بادی که بموسم نوروز وزد، مقابل باد خزانی. رجوع به باد و باد بهاری شود:
بقول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی
حریر سبز درپوشند بستان و بیابانها.
ناصرخسرو.
تا توانم چو باد نوروزی
نکنم دعوی کهن دوزی.
نظامی.
گه بود باد باد نوروزی
به که پیشش چراغ نفروزی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُ)
در اصطلاح کودکان پیری که به شب نوروز (شب اول سال) جامۀ نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر پاپانوئل و بن ام ژانویۀ اروپائیان، در اعیاد نوروز بازیگران به اشکال گوناگون در کوچه ها و بازارها با ساز و نقاره و رقاص می گشتند و بر در دکانهاایستاده و سنگ و ساز میزدند و میگفتند:
بابانوروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم
لغت نامه دهخدا
(زِنَ / نُ)
ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). ساز نوروزی، نام لحن دوم است از سی لحن باربد. (برهان) (رشیدی) (شعوری) (انجمن آرا) (آنندراج) :
چو در پرده کشیدی ساز نوروز
به نوروزی نشستی دولت آن روز.
نظامی (خسرو و شیرین).
رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(دِ نَ /نُو)
روز اول فروردین ماه که روز اول سال مردم ایران و اول بهار است. (ناظم الاطباء) :
عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتحها شود.
خاقانی.
رجوع به نوروز شود
لغت نامه دهخدا
(زِ نَ)
نام نوائی است از موسیقی. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (شمس اللغات) (انجمن آرا) (برهان جامع) :
چو در پرده کشیدی ناز نوروز
به نوروزی نشستی دولت آن روز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح کودکان پیری که بشب نوروز (شب اول سال) جامه نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد نظیر پاپا نوئل مسیحیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عید نوروز
تصویر عید نوروز
روز اول فروردین ماه روز اول سال مردم ایران و اول بهار است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابانوروز
تصویر بابانوروز
((نُ))
در اصطلاح کودکان، پیری که به شب نوروز (شب اول سال) جامه نو و شیرینی و بازیچه برای کودکان آرد. نظیر بابانوئل مسیحیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عید نوروز
تصویر عید نوروز
جشن نوروز
فرهنگ واژه فارسی سره